۱۳۸۸ خرداد ۱۸, دوشنبه

در حلقه روحانیت دعوا بر سر چیست؟! ( قسمت اول)

  • با تایید جنابعالی که استاد و رهبر ما هستید، ما آمریکایی هستیم. من فکر می کنم اگر واقعا جنابعالی به عنوان امام ما، رهبر ما، رهبر این کشور ما را آمریکایی می دانید خوب قاعده اش این است که نباید اجازه بدهید ما اصلا وجود داشته باشیم. برای اینکه یک عده آمریکایی در لباس روحانیت چطور می توانند بمانند ، قاعده اش این است که دستور بفرمایید ما را بریزند داخل دریاچه ساوه { منظور دریاچه نمک قم است} و در جامعه روحانیت را کر کره اش را پایین بکشیم و در آن را ببندیم. ولی البته فکر نمی کردیم که با اینکه ما درسمان را پهلوی شما خواندیم، فقه را پهلوی شما خواندیم، اصول را پهلوی شما خواندیم، اخلاقمان را از شما گرفتیم، سیاست را از شما گرفتیم و چه قبل و چه بعد از انقلاب، از سال های قبل از 2431 در خدمت شما بودیم و در تمام این مدت هم با شما بودیم و شما هم تایید فرمودید و راهنمایی فرمودید، در یک مقطعی یکدفعه منقلب بشویم از آنچه که بودیم و به عنوان آمریکایی شناخته بشویم.
  • امام خمینی: نخیر! من کی همچنین حرفی زده ام؟ من همچنین حرفی نزدم. من به شما علاقه دارم. چنین چیزی نیست. اصلا من چنین حرفی نزدم. من چنین چیزی را تایید نکردم.
  • بله! شما صریحا نفرمودید که ما آمریکایی هستیم ، ولی وقتی آقایان انشعاب می کردند و فلسفه انشعاب را ذکر کردند که اینها اسلامشان آمریکایی است و شما هم اصل انشعاب را تایید فرمودید، نتیجه اش این می شود که خوب شما هم فلسفه را قبول دارید. شما هم نفرمودید که درست نیست، ولی حرفی را که این آقایان زدند هم نفی نکردید.
  • امام خمینی: من به شما علاقه دارم و باید من تدارک کنم و نمی شود. اگر اینطور است ، من باید تدارک بکنم و جبران کنم این نسبت را و این تهمت را.
  • پس اجازه می دهید مثلا بنده یک سوالی بنویسم و بدهم خدمت شما و شما هم یک چیزی مرقوم بفرمایید.
  • امام خمینی: نه! الان چیزی نمی نویسم، ولی بعد از انتخابات { میان دوره مجلس سوم} شما بیایید هر چه شما بنویسید برای رفع این تهمت ، من می نویسم. ( صص 210-209)

این بگو مگوها از آن دبیر کل یک حزب در جایگاه اپوزیسیون جمهوری اسلامی نیست، بلکه از آن محمدرضا مهدوی کنی، دبیر کل جامعه روحانیت مبارز است. او در حالی که به محضر رهبر فقید انقلاب شرفیاب می شود که دلی پر از گلایه دارد و به دفتری پا می گذارد که متولیان آن به تازگی همراه چند تن از همراهان جامعه روحانیت" مجمع روحانیون" را به راه انداخته اند. آنان در آغاز جدایی گفته بودند : " ما در مسائل انقلاب نه با اینها اختلاف نظر ، بلکه اختلاف مبنا داریم. اینها در مسائل اقتصادی مبنای خاصی دارند. اینها در سیاست خارجی مبنای خاصی دارند و این همان چیزی است که امام اسمش را اسلام آمریکایی گذاشت، یعنی اینها طرفدار سرمایه دارها هستند و اینها طرفدار ارتباط با امریکا هستند" ( ص192)

این زمزمه جدایی اقلیت در جامعه روحانیت به بهانه " اسلام آمریکایی" اکثریت در آستانه انتخابات مجلس سوم شنیده شد. آن روزها در گرماگرم جلسات رایزنی برای چینش لیست جامعه روحانیت مبارز دعوا بر سر نام دو چهره سیاسی" فخرالدین حجازی و هادی غفاری" بالا گرفت؛ چرا که اکثریت این دو را صاحب صلاحیت ندانستند. در این میان مهدی کروبی عضو جامعه روحانیت مبارز فریاد زد: که جامعه روحانیت از مسیر اصلی خود که حمایت از انقلاب و انقلابیون اصیل است دست بر داشته و کسانی را که سابقه چندانی در انقلاب ندارند ، بر کسانی که کاملا سابقه دارند در جریان های انقلابی قبل از پیروزی انقلاب ترجیح می دهد " ( ص 191)

این داد و فریادها به جایی نرسید تا سرانجام اقلیت در 29 اسفند 66 سنگ بنای تشکیلاتی انشعابی از " جامعه روحانیت مبارز" را با اطلاعیه ای فراهم آوردند .

این انشعاب با پیام امام خمینی در آستانه انتخابات مجلس سوم در 11 فروردین" جامعه روحانیت " را نگران و ناراحت می کند، چرا که امام نسبت به اسلام آمریکایی هشدار می دهد ، همان بهانه ای که انشعابیون از جامعه روحانیت جدا شدند. رهبر انقلاب می گوید: " مردم شجاع ایران با دقت تمام به نمایندگانی رای دهند که طعم تلخ فقر را چشیده باشند و در قول و عمل مدافع اسلام پا برهنگان زمین ، اسلام مستضعفین، اسلام رنج دیدگان تاریخ، اسلام ناب محمدی(ص) باشند و افرادی را که طرفدار اسلام سرمایه داری ، اسلام متکبرین، اسلام مرفهین بیدرد، اسلام منافقین، اسلام راحت طلبان ، اسلام فرصت طلبان و در یک کلمه اسلام آمریکایی هستند ، طرد نموده و به مردم معرفی نمایند" ( ص 200) از سوی دیگر عالی ترین مقام جمهوری اسلامی نیز در همان زمان اعلام انشعاب، این اقدام را تایید می کند و کتبا می نویسد " انشعاب تشکیلات برای اظهار عقیده مستقل و ایجاد تشکیلات جدید به معنای اختلاف نیست. اختلاف در آن موقعی است که خدای ناکرده هرکسی برای پیشبرد نظرات خود به دیگران پرخاش کند که بحمدالله با شناختی که من از روحانیون دست اندر کار دارم، چنین کاری صورت نخواهد گرفت (ص193)[1]

البته جامعه روحانیت ایران همچنان پس از آن وقایع و پس از گذشت سالها از دوران انقلاب همچنان آبستن اختلافات و درگیری های داخلی و درون گروهی بوده است اما آنچه که اهمیت دارد پاسخ به این سوال است که با در نظر گرفتن عملکردهای اخیر و اظهارات روحانیون و علمای اهل فن آیا به حقیقت اگر امام( ره) امروز زنده بود و ناظر بر عملکردهای روحانیون و جامعه ی روحانیت ما در آستانه انتخابات ، به واقع باز هم همان نظر را داشتند یا ...


کتاب جامعه روحانیت مبارز تهران از شکل گیری تا انشعاب[1]

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر